مه باي باي
سلام نفس خاله
امروز بیستم خرداده و شما حدود یک هفته اس که دیگه شیر نمی خوری.
اولین تجربه ی تلخ توی دنیا یعنی دل کندن از چیزی که بهش عشق می ورزیدی.
خدا را شکر خیلی هم سخت نبود .مامانت حسابی نگران بود که چطور باید دیگه به شما شیر نده اگه دندونای نازت خراب نمیشد حالا حالا بهت می داد اما مجبور شد از شیر بگیردت. کاش ما هم مثل شما بچه ها بودیم که اینقدر راحت دل می برند از وابستگی هاشون. چند روز اول که پارک میرفتی و حسابی بازی می کردی تا خسته بشی و راحت بخوابی.بر خلاف تصور همه هم خوابت زیادتر شده و خدارا شکر زیاد اذیت نشدی. الان هم اگه مامانی بهت بگه بیا شیر بخورد روتو از اون طرف میکنی و میگی مه بده. دوست دارم خاله جون.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی