تولد پدر جون
سلام نفس خاله
دیشب همگی خونه پدر چون جمع بودیم و براشون تولد گرفتیم.
شما هم با آجی دست می زدید و تولد تولد می گفتید. کیک هم که اومد دیگه امانتون نبود برای خوردن اون.
مامانی هم تشویقتون کرد که با سر برید توی کیک و شما از خدا خواسته بدون استفاده از دست شروع کردید به خوردن.
کلی هم ذوق میکردی و می گفتی به به...............
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی