چرخیدن از جلوبه پشت
امروز 29ابان
سلام عروسک مامان.
امروز چهاردست و پا گذاشته بودمت رو زمین و داشتم با لب تاپ کار میکردم که یک مرتبه دیدم
خودت به تنهایی برگشتی به پشت.
از ذوق روحم داشت از کالبدم جدا میشد.
شب که بابایی اومد با اب و تاب براش تعریف کردم و اونم با ذوق گفت:برش گردون ببینم چه طور برمیگرده.
خوابوندمت رو شکم ،هرچی خواهش و التماس و اصرار کردم افاقه نکردفهمینجوری زول زده بودی تو
چشمام و من و بابایی رو تو خوماری گذاشتی.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی